Tiredly

ta͡iəɹdli


فارسی

1 عمومی:: سیر، باخستگی‌، خستگی‌، (tired) خسته‌، بیزار

شبکه مترجمین ایران


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code