دیکشنری
داستان آبیدیک
Transfix
tɹænsfɪks
فارسی
1
عمومی
::
سوراخ كردن، میخكوب كردن، درجای خود، مبهوت كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
TRANSFEREE
TRANSFERENCE
TRANSFERENTIAL
TRANSFERER
TRANSFEROR
TRANSFERRED
TRANSFERRED IN COST
TRANSFERRED IN COSTS
TRANSFERRER
TRANSFERRING ACT
TRANSFERS AGENT
TRANSFERS OF FINANCIAL ASSETS
TRANSFIGURATION
TRANSFIGURE
TRANSFINITE
TRANSFIX
TRANSFIXION
TRANSFORM
TRANSFORM TO
TRANSFORMATION
TRANSFORMATIONAL COACH
TRANSFORMATIONAL COACHING
TRANSFORMATIONAL GROWTH
TRANSFORMATIONAL LEADERSHIP
TRANSFORMATIONAL LEARNING
TRANSFORMATIONAL SOCIAL AGENTS
TRANSFORMATIVE
TRANSFORMATIVE LEADERSHIP
TRANSFORMATIVE POTENTIAL
TRANSFORMATOR
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید