دیکشنری
داستان آبیدیک
Transmontane
tɹænzmɑnte͡in
فارسی
1
عمومی
::
فرا كوهی، (transmountain) ماوراء كوهستانی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
TRANSMISSION GRID
TRANSMISSION LINES
TRANSMISSIONS
TRANSMISSIVE
TRANSMISSIVITY
TRANSMIT
TRANSMIT TO
TRANSMITTABLE
TRANSMITTAL
TRANSMITTANCE
TRANSMITTANCE METHOD
TRANSMITTANCY
TRANSMITTER
TRANSMOGRIFICATION
TRANSMOGRIFY
TRANSMONTANE
TRANSMOUNTAIN
TRANSMUCOSAL HEALING
TRANSMUCOSAL HEIGHT
TRANSMUTABLE
TRANSMUTATION
TRANSMUTATION OF MET
TRANSMUTATIVE
TRANSMUTE
TRANSNATIONAL
TRANSNATIONAL CORPORATIONS
TRANSNATIONAL FLOW
TRANSNATIONAL ORGANISED CRIME
TRANSNATIONAL PROGRESSIVE
TRANSNATIONAL PROGRESSIVISM
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید