دیکشنری
داستان آبیدیک
Transubstantiate
tɹænsəbstænʃie͡it
فارسی
1
عمومی
::
بجسم دیگری تبدیل كردن، قلب ماهیت كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
TRANSPOSE
TRANSPOSED
TRANSPOSITION
TRANSPOSTION
TRANSRECEIVER
TRANSREGIONAL
TRANSREGIONAL COOPERATION
TRANSRORM
TRANSSHAPE
TRANSSHIPMENT
TRANSSTATE
TRANSTER
TRANSTER PICTURE
TRANSTIVELY
TRANSUBSTANTIAL OBJECT
TRANSUBSTANTIATE
TRANSUBSTANTIATION
TRANSUDATE
TRANSUDATION
TRANSUDE
TRANSURANIC
TRANSURANIUM
TRANSVALUATE
TRANSVALUATION
TRANSVALUE
TRANSVERS CONNECTOR
TRANSVERSAL
TRANSVERSE
TRANSVERSE ANGLE
TRANSVERSE ASPECT RATIO
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید