دیکشنری
Unaadorned
ʌnəədɔɹnd
فارسی
1
عمومی
::
عریان، ساده، بی زیور، بی پیرایه
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
UMPIRAGE
UMPIRE
UMPIRESHIP
UMPTEEN
UMPTEENTH
UN
UN ARTH
UN BOIS SEPIA
UN BOIS VANILLE
UN HUMAN RIGHTS COMMITTEE
UN PEACEKEEPERS
UN PEACEKEEPING MISSIONS
UN PUBLIC SERVICE AWARD
UN RESOLUTION
UN SECRETARY GENERAL
UNAADORNED
UNABASHED
UNABASHEDLY
UNABATED
UNABLE
UNABLE TO MAKE ENDS MEET
UNABLE TO PROCEED DUE TO INSUFFICIENT AI CAPABILITY LEVEL
UNABRIDGED
UNABSORBED
UNABSORBED COST
UNACCENTED
UNACCEPTABILITY
UNACCEPTABLE
UNACCEPTABLY
UNACCEPTED
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید