دیکشنری
umpireship
ʌmpa͡iəɹʃɪp
فارسی
1
عمومی
::
سر(داوری، حكمیت
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
UMBILICAL CORD
UMBILICATE
UMBILICATED
UMBILICATION
UMBILICULAR
UMBILICUS
UMBO
UMBRA
UMBRAGE
UMBRAGEOUS
UMBRELLA
UMBRIFEROUS
UMLAUT
UMPIRAGE
UMPIRE
UMPIRESHIP
UMPTEEN
UMPTEENTH
UN
UN ARTH
UN BOIS SEPIA
UN BOIS VANILLE
UN HUMAN RIGHTS COMMITTEE
UN PEACEKEEPERS
UN PEACEKEEPING MISSIONS
UN PUBLIC SERVICE AWARD
UN RESOLUTION
UN SECRETARY GENERAL
UNAADORNED
UNABASHED
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید