دیکشنری
داستان آبیدیک
Underplay
ʌndəɹple͡i
فارسی
1
عمومی
::
نقش خود رابخوبی انجام ندادن، (بازی ورق) دست خود
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
UNDERLYING SCHEMATA
UNDERMENTION
UNDERMENTIONED
UNDERMINE
UNDERMOST
UNDERNEATH
UNDERNOURISHED
UNDERNOURISHMENT
UNDERNUTRITION
UNDERPANTS
UNDERPART
UNDERPASS
UNDERPAY
UNDERPERFORMER
UNDERPIN
UNDERPLAY
UNDERPLOT
UNDERPRIVILEGED
UNDERPRIVILEGED FAMILY
UNDERQUOTE
UNDERRATE
UNDERREACT
UNDERSCORE
UNDERSEA
UNDERSECRETARY
UNDERSELL
UNDERSEXED
UNDERSHIRT
UNDERSHIT
UNDERSHOT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید