دیکشنری
داستان آبیدیک
Unhallowed
ʌnhælod
فارسی
1
عمومی
::
(unhallow) عمل كفر امیزكردن، نامقدس كردن، كفرامیز
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
UNGODLY
UNGOVERNABLE
UNGOVERNED SPACES
UNGRACEFUL
UNGRACIOUS
UNGRAMMATICAL
UNGRATEFUL
UNGUAL
UNGUAL BONE
UNGUENT
UNGUENTARY
UNGUICULATE
UNGUIS
UNGULATE
UNHALLOW
UNHALLOWED
UNHAND
UNHANDSOME
UNHANDY
UNHAPPILY
UNHAPPINESS
UNHAPPY
UNHCR
UNHEALTHINESS
UNHEALTHY
UNHEARD
UNHEARD OF
UNHESITATINGLY
UNHINGE
UNHITCH
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید