دیکشنری
داستان آبیدیک
Unmake
ʌnme͡ik
فارسی
1
عمومی
::
از خاصیت، خراب كردن، خلع مقام كردن، بهم زدن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
UNLIMBER
UNLIMITED
UNLIMITED LIABILITY
UNLIMITED LIFE
UNLIMITED PERSONAL LIABILITY
UNLINK
UNLOAD
UNLOAD FROM
UNLOAD ON
UNLOCK
UNLOOKED FOR
UNLOOSE
UNLUCKILY
UNLUCKINESS
UNLUCKY
UNMAKE
UNMAN
UNMANAGESBLE
UNMANNED AERIAL SYSTEM
UNMANNED AERIAL SYSTEMS
UNMANNED AERIAL VEHICLE
UNMANNED AERIAL VEHICLES
UNMANNED AIRCRAFT SYSTEM
UNMANNED AIRCRAFT SYSTEMS
UNMANNERED
UNMANNERLY
UNMARKED
UNMARKED POLICE
UNMARKED POLICE OFFICER
UNMARRIED
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید