داستان آبیدیک

unlimited

ʌnlɪmɪtɪd


فارسی

1 عمومی:: نامعلوم‌، نامشخص‌، بی‌ حد، نامعین‌، نامحدود

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS appear, be, seem | become ADV. almost, virtually This new technology opens up almost unlimited possibilities. | apparently | potentially

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code