دیکشنری
داستان آبیدیک
Untoward
ʌntəwɔɹd
فارسی
1
عمومی
::
بدامد، خود سر - نامساعد، نامناسب، فاسد، تبه كار
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
UNTIL
UNTIL ALL HOURS
UNTIL HELL FREEZES OVER
UNTIL THE COWS COME HOME
UNTIL THEN
UNTIL WE MEET AGAIN
UNTIMELY
UNTIMELY DEATH
UNTITLED
UNTO
UNTOLD
UNTOMB
UNTOUCHABILITY
UNTOUCHABLE
UNTOUCHED
UNTOWARD
UNTRACEABLE
UNTRANSPOSED
UNTRAVELLED
UNTREAD
UNTREATED WASTES
UNTRIED
UNTRUE
UNTRULY
UNTRUSTWORTHY
UNTRUTH
UNTRUTHFUL
UNTUCK
UNTUNE
UNTUNED
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید