دیکشنری
داستان آبیدیک
Varment
vɑɹmənt
فارسی
1
عمومی
::
(varmint) (زع) انسان یا حیوان مزاحم، شخص، یارو
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
VARIOLE
VARIOLOID
VARIOLOUS
VARIORUM
VARIOUS
VARIOUS AND SUNDRY
VARIOUS BOOKS
VARIOUS EFFECT SIZE VALUES
VARIOUS ENVIRONMENT
VARIOUSLY
VARISIZED
VARISTOR PROTECTION CIRCUIT
VARIX VARIOUSLY
VARLET
VARLETRY
VARMENT
VARMINT
VARNISH
VARRIFORM
VARSITY
VARSOL
VARUS
VARY
VARY BETWEEN AND
VARY FROM TO
VARY WITH
VARYING
VAS
VAS DEFERENS
VASA
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید