دیکشنری
داستان آبیدیک
Waggon
wægən
فارسی
1
عمومی
::
باركش، ارابه، (wagon) واگن، با واگن حمل كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
WAGED EMPLOYMENT
WAGELESS
WAGER
WAGER OF LAW
WAGER ON
WAGERING
WAGERING CONTRACT
WAGES AGREEMENT
WAGES AND SALARIES
WAGES PAYABLE
WAGGER
WAGGERY
WAGGISH
WAGGLE
WAGGLY
WAGGON
WAGGONER
WAGGONETTE
WAGNERIAN
WAGNERITE
WAGON
WAGON DISTRIBUTOR
WAGON LIT
WAGON MASTER
WAGONER
WAGONETTE
WAGTAIL
WAIF
WAIL
WAIL LIKE A BANSHEE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید