دیکشنری
داستان آبیدیک
Warrantor
wɔɹəntɔɹ
فارسی
1
عمومی
::
(حق) متعهد، ضامن، كفیل، تعهد كننده
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
WARP
WARP AND WEFT
WARP AND WOOF
WARPATH
WARPED IDEOLOGIES
WARPED IDEOLOGY
WARPER
WARPLANE
WARRANT
WARRANT OF ATTORNEY
WARRANT OFFICER
WARRANTABLE
WARRANTEE
WARRANTER
WARRANTIES
WARRANTOR
WARRANTS PAYABLE
WARRANTY
WARRANTY COST ALLOWANCE
WARRANTY EXPENSE
WARRANTY MAINTENANCE PERIOD
WARRANTY OF TITLE
WARRANTY WORKS
WARREN
WARRING BORDER NATION
WARRIOR
WARS THROUGHOUT HISTORY
WARSAW
WARSHIP
WARSHIP LIEUTENANT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید