دیکشنری
داستان آبیدیک
Windrow
wɪndɹo
فارسی
1
عمومی
::
دستهای علف كه برای خشك كردن جمع شده است، (علوفه
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
WINDOW PANES
WINDOW SEAT
WINDOW SHADE
WINDOW SHOP
WINDOW SHOPPER
WINDOW VIEW
WINDOWED
WINDOWING
WINDOWING METHOD
WINDOWLESS
WINDOWPANE
WINDOWS OF OPPORTUNITY
WINDOWSILL
WINDPIPE
WINDPROOF
WINDROW
WINDSCREEN
WINDSHIELD
WINDSOR CHAIR
WINDSOR KNOT
WINDSOR TIE
WINDSTORM
WINDSWEPT
WINDUP
WINDWARD
WINDWAY
WINDY
WINE
WINE AND DINE
WINE BIBBER
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید