دیکشنری
داستان آبیدیک
accelerative
æksɛləɹe͡itɪv
فارسی
1
عمومی
::
مستعجل، تندی، مایه افزایش، تسریع كننده، شتابی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ACCELERATED FRACTIONATION
ACCELERATED IDIOVENTRICULAR RHYTHM
ACCELERATED LIFE TEST
ACCELERATED SHELF LIFE TESTING
ACCELERATED WEATHERING
ACCELERATING ADMIXTURE
ACCELERATING UNIVERSE
ACCELERATION
ACCELERATION AUTOPILOT
ACCELERATION COUPLING
ACCELERATION OF FREE FALL
ACCELERATION OF GRAVITY
ACCELERATION OF TECHNOLOGY
ACCELERATION PERIOD
ACCELERATION TIME HISTORY
ACCELERATIVE
ACCELERATOR
ACCELERATOR PROGRAM
ACCELEROGRAM
ACCELEROMETER
ACCELERUN DO
ACCELERUNT
ACCELETOR
ACCENT
ACCENT CHAIRS
ACCENT MARK
ACCENT PLANT ACCENTED PLANT
ACCENTUAL
ACCENTUALLY
ACCENTUATE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید