دیکشنری
داستان آبیدیک
admittable
ədmɪtəbəl
فارسی
1
عمومی
::
روا، قابل قبول، پذیرفتنی، قابل تصدیق، مجاز، جای
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ADMISSIBILITY
ADMISSIBLE
ADMISSIBLE FUNCTION
ADMISSIBLENESS
ADMISSIBLL
ADMISSIBLY
ADMISSION
ADMISSION IS FREE TO
ADMISSION RATE BIAS
ADMISSIVE
ADMIT
ADMIT INTO
ADMIT TO
ADMITANCE
ADMITEDLY
ADMITTABLE
ADMITTANCE
ADMITTANCE MATRIX
ADMITTANCE TICKET
ADMITTED
ADMITTEDLY
ADMIX
ADMIXTION
ADMIXTURE
ADMIXTURES
ADMONISH
ADMONISH FOR
ADMONISHER
ADMONISHMENT
ADMONITION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید