دیکشنری
داستان آبیدیک
advisability
ædva͡izəbɪlɪti
فارسی
1
عمومی
::
مصلحتبودن، اقتضا، مناسبت
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ADVERTISING EXPOSURE
ADVERTISING IDEA
ADVERTISING INTENSITY
ADVERTISING MANAGER
ADVERTISING MEDIA
ADVERTISING MESSAGE
ADVERTISING MODELS
ADVERTISING NETWORK
ADVERTISING OBJECTIVE
ADVERTISING OUTLAY
ADVERTISING PENETRATION
ADVERTISING STRATEGY
ADVERTISING THEME
ADVERTISING/DISPLAY ALLOWANCE
ADVICE
ADVISABILITY
ADVISABLE
ADVISE
ADVISE ABOUT
ADVISE AGAINST
ADVISE OF
ADVISE ON
ADVISED
ADVISEDLY
ADVISEMENT
ADVISER
ADVISER TO PRESIDENT
ADVISOR
ADVISORY
ADVISORY BOARD
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید