دیکشنری
داستان آبیدیک
affianced
əfiænst
فارسی
1
عمومی
::
نامزد)درگفتگوی ازعروس (، نامزد، نامزدشده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
AFFECTIONATE
AFFECTIONATELY
AFFECTIONATENESS
AFFECTIONED
AFFECTIVE
AFFECTIVE COMMITMENT
AFFECTIVE DOMAIN
AFFECTIVE GUT RESPONSE
AFFECTIVE NEUROSCIENCE
AFFECTIVE RESPONSES
AFFECTIVE COMMITMENT
AFFELUO'SO A
AFFERENT
AFFETIONATE
AFFIANCE
AFFIANCED
AFFIANT
AFFICHE
AFFICTION
AFFIDAVIT
AFFIDAVY
AFFILIATE
AFFILIATE FIRMS
AFFILIATE TO
AFFILIATE WITH
AFFILIATED COMPANY
AFFILIATION
AFFILIATION STRUCTURE
AFFILIATIVE HUMOR STYLE
AFFIMABLE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید