دیکشنری
داستان آبیدیک
affined
əfɪnd
فارسی
1
عمومی
::
پیوسته، منسوب، مربوط
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
AFFIANT
AFFICHE
AFFICTION
AFFIDAVIT
AFFIDAVY
AFFILIATE
AFFILIATE FIRMS
AFFILIATE TO
AFFILIATE WITH
AFFILIATED COMPANY
AFFILIATION
AFFILIATION STRUCTURE
AFFILIATIVE HUMOR STYLE
AFFIMABLE
AFFINE
AFFINED
AFFINITY
AFFINITY FOR
AFFINITY FRAUD
AFFINITY HEALTH AT WORK
AFFIRM
AFFIRMANCE
AFFIRMANT
AFFIRMATION
AFFIRMATIONS
AFFIRMATIONS PROCESS
AFFIRMATIVE
AFFIRMATIVE ACTION
AFFIRMATIVELY
AFFIRMATORY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید