دیکشنری
داستان آبیدیک
agentship
e͡id͡ʒəntʃɪp
فارسی
1
عمومی
::
امانت، نمایندگی، ماموریت، پیشكاری، محل، وكالت
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
AGENDUM
AGENT
AGENT BASED
AGENT CYLINDER
AGENT OF CHANGE
AGENT OF HISTORICAL CHANGE
AGENT OF HISTORICAL TRANSFORMATION
AGENT ORANGE
AGENT ORIENTED
AGENT ORIENTED PROGRAMMING
AGENT PROVOCATEUR
AGENTBASED DISTRIBUTED APPLICATION MAPPING
AGENTIC CAPACITY
AGENTIVE STANCE
AGENTS
AGENTSHIP
AGES
AGEWISE
AGGLOMERATE
AGGLOMERATION
AGGLOMERATIVE
AGGLOMERATIVE CLUSTERING
AGGLUTINANT
AGGLUTINATE
AGGLUTINATION
AGGLUTINATIVE
AGGLUTINATIVE LANGUAGE
AGGRADATION
AGGRADE
AGGRANDIZE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید