دیکشنری
داستان آبیدیک
aggrade
ægɹe͡id
فارسی
1
عمومی
::
خاكریزی كردن، ضخیم كردن، افزودن (به)، هموار كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
AGENTIVE STANCE
AGENTS
AGENTSHIP
AGES
AGEWISE
AGGLOMERATE
AGGLOMERATION
AGGLOMERATIVE
AGGLOMERATIVE CLUSTERING
AGGLUTINANT
AGGLUTINATE
AGGLUTINATION
AGGLUTINATIVE
AGGLUTINATIVE LANGUAGE
AGGRADATION
AGGRADE
AGGRANDIZE
AGGRANDIZEMENT
AGGRAVATE
AGGRAVATED ASSAULT
AGGRAVATING
AGGRAVATING CIRCUMSTANCES
AGGRAVATION
AGGRAVATIVE
AGGRAVATOR
AGGREGATE
AGGREGATE DEMAND
AGGREGATE EXCESS OF LOSS TREATY
AGGREGATE INTRINSIC QUALITY
AGGREGATE PRODUCTION FUNCTION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید