داستان آبیدیک

aggravate


فارسی

1 عمومی:: اضافه‌ كردن‌، خشمگین‌ كردن‌، بدتر كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: عصبانی کردن

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. greatly, seriously, severely Their negative reactions have greatly aggravated the situation. | further

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: verb make worse, provoke: That kind of talk would aggravate everyone.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code