داستان آبیدیک

aggregate


فارسی

1 عمومی:: متراكم‌، جمع‌ شده‌، متراكم‌ ساختن‌، جمع‌ امده‌، (ج‌ش‌- گ‌ش‌) بهم‌ پیوسته‌، انبوه‌، انبوهه، جمع شده، متراکم ساختن

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مجموعه

واژگان شبکه مترجمین ایران

3 :: سنگدانه

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun all the parts: The crowd was the aggregate of all concerned.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code