دیکشنری
albescent
ælbɛsənt
فارسی
1
عمومی
::
مایل به سفیدی، سفیدشونده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ALARMIST
ALARUM
ALARUM CLOCK
ALARY
ALAS
ALAS FOR HIM
ALASKA
ALATE
ALAYEROF BRICKS
ALB
ALBANIA
ALBANIAN
ALBATROSS
ALBATROSS AROUND ONE'S NECK
ALBEIT
ALBESCENT
ALBINISM
ALBINO
ALBION
ALBORZ
ALBUGO
ALBUM
ALBUMEN
ALBUMIN
ALBUMINOID
ALBUMINOSE
ALBUMINOUS
ALBUMINURIA
ALBUMS, FOLDERS, BINDERS
ALBURNUM
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید