داستان آبیدیک

antibiotic


فارسی

1 کشاورزی:: ماده شیمیایی که به حیوان برای مقابله با میکروارگانیسم های بیماری زا داده می شود

اصطلاحات پیشنهادی دکتر حسن مهربانی یگانه

2 عمومی:: مانع‌ ایجاد لط‌مه‌ بزندگی‌، پادزی‌، جلوگیری‌ كننده‌ از

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: آنتی بیوتیک

Antibiotics with adequate Pseudomonas coverage are prescribed. Antibiotics are generally Prophylactic antibiotics are not routinely with antibiotics. Prophylactic antibiotic

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. effective QUANT. course, dose The doctor put her on a course of antibiotics. VERB + ANTIBIOTIC be on, take Did you remember to take your antibiotics? | give sb, prescribe, put sb on, treat sth with The doctor prescribed antibiotics.

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code