دیکشنری
anticlinr
æntɪklɪnɹ
فارسی
1
عمومی
::
چین طاقی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ANTICIPATE
ANTICIPATION
ANTICIPATIVE
ANTICIPATOR
ANTICIPATORY
ANTICIPATORY BENEFITS
ANTICIPATORY FEAR
ANTICIPATORY POLICY WORKER
ANTICIPATORY SOCIALIZATION
ANTICLIMACTIC
ANTICLIMACUS
ANTICLIMAX
ANTICLINAL
ANTICLINE
ANTICLINORIUM
ANTICLINR
ANTICOAGULANT
ANTICONSTITUTIONAL
ANTICONVULSANT
ANTICS
ANTICYCLONE
ANTIDOTAL
ANTIDOTE
ANTIDUMPING
ANTIELITIST AVAILABILITY
ANTIFEBRILE
ANTIFEBRINE
ANTIFERROMAGNETIC WIRE
ANTIFOAMING
ANTIFORMALIST
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید