داستان آبیدیک

antithesis


فارسی

1 عمومی:: تضاد، تناقض‌، (antitheseslp) پادگذاره‌، ضد و نقیض‌

شبکه مترجمین ایران

2 فلسفه:: آنتی‌تز

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. complete, exact, very | sharp VERB + ANTITHESIS be, represent PREP. ~ between the sharp antithesis between their views | ~ of The company represented the antithesis of everything he admired.

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code