دیکشنری
archimandrite
ɑɹkimændɹa͡it
فارسی
1
عمومی
::
رئیس دیردركلیسای شرقی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ARCHEOLOGY
ARCHER
ARCHER ENHANCEMENT I
ARCHER RECRUITMENT 1
ARCHER’S ARMOR
ARCHER’S SHIELD
ARCHERS RANGED CRITICAL RATE +0%
ARCHERS'THUMB STALL
ARCHERY
ARCHERY I
ARCHETYPAL
ARCHETYPE
ARCHETYPICAL
ARCHFIEND
ARCHIEPISCOPAL
ARCHIMANDRITE
ARCHIMEDEAN
ARCHIMEDES
ARCHIPELAGO
ARCHIPHONEME
ARCHISPEAK
ARCHITECT
ARCHITECTONIC
ARCHITECTONICS
ARCHITECTURAL
ARCHITECTURAL ACCREDITING BOARD
ARCHITECTURAL DRAWING
ARCHITECTURAL STYLE
ARCHITECTURE
ARCHITECTURE PROPER
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید