دیکشنری
داستان آبیدیک
assessable
əsɛsəbəl
فارسی
1
عمومی
::
قابل ارزیابی یا تقویم
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ASSENT
ASSENT TO
ASSENTATION
ASSENTIENT
ASSERT
ASSERT ONESELF
ASSERTER
ASSERTION
ASSERTIVE
ASSERTIVE ANGER
ASSERTIVENESS
ASSERTOR
ASSES BRIDGE
ASSESS
ASSESS AT
ASSESSABLE
ASSESSING THE IMPACT
ASSESSMENT
ASSESSMENT AMOUNT MANDATORY DECIMAL
ASSESSMENT CENTEREDNESS
ASSESSMENT COORDINATOR
ASSESSMENT INTERVIEW
ASSESSMENT OF APPLICATIONS OF QUALITY ASSURANCE AGANCIES
ASSESSMENT OF HEALTH RESEARCH IMPACT
ASSESSOR
ASSET
ASSET ALLOCATION
ASSET BACKED COMMERCIAL PAPER
ASSET BACKED SECURITIES
ASSET CLASS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید