دیکشنری
داستان آبیدیک
bailiwick
be͡iləwɪk
فارسی
1
عمومی
::
ناحیه قلمرو مامور، پیشخدمتی، مباشرت، نظارت
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BAHRAIN
BAIKALIAN
BAIL
BAIL BOND
BAIL OUT
BAIL OUT OF JAIL
BAIL UP
BAIL WIRE
BAILABLE
BAILEE
BAILER
BAILEY
BAILEY BRIDGE
BAILIE
BAILIFF
BAILIWICK
BAILMENT
BAILOR
BAILSMAN
BAIRE CATEGORY THEOREM
BAIRN
BAISER VOLE
BAIT
BAIT AND SWITCH
BAIT AND SWITCH ADVERTISING
BAIT BAN
BAIT CASTING ROD
BAIT FEEDER REEL
BAIT FISHING
BAIT RUNNER REEL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید