دیکشنری
داستان آبیدیک
bedridden
bɛdɹɪdən
فارسی
1
عمومی
::
علیل، بیمار، بستری
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BEDGOWN
BEDIGHT
BEDIM
BEDIZEN
BEDLAM
BEDLAMITE
BEDLOAD TRANSPORT RATE,
BEDOUIN
BEDPAN
BEDPLATE
BEDPOST
BEDRABBLED
BEDRAGGLE
BEDRAGGLED
BEDRID
BEDRIDDEN
BEDROCK
BEDROLL
BEDROOM
BEDROOMS
BEDSHEET
BEDSIDE
BEDSIDE OCULAR ULTRASOUND
BEDSORE
BEDSPREAD
BEDSPRING
BEDSTAND
BEDSTEAD
BEDSTRAW
BEDTIME
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید