beggar

bɛgəɹ


فارسی

1 عمومی:: بیچاره‌ كردن‌، گرفتارفقر و فاقه‌، گدای، بگدایی‌ انداختن‌، گدا

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun panhandler: The beggar was very dirty.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code