دیکشنری
داستان آبیدیک
bespatter
bzpætəɹ
فارسی
1
عمومی
::
سرتاپاكثیف كردن، (باترشح) باطراف پاشیدن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BESIDE THE POINT
BESIDE THE QUESTION
BESIDES
BESIEGE
BESIEGE WITH
BESIEGEMENT
BESLOBBER
BESMEAR
BESMIRCH
BESMIRCH WITH
BESOM
BESOT
BESOTTED
BESOUGHT
BESPANGLE
BESPATTER
BESPEAK
BESPOKE
BESPOKEN
BESPRENT
BESPRINKLE
BESSEL FUNCTION
BESSON NEPHOSCOPE
BEST
BEST BIB AND TUCKER
BEST DEFENSE IS A GOOD OFFENSE
BEST EFFORT
BEST GOVERNED COUNTR
BEST IS THE ENEMY OF THE GOOD
BEST LAID PLANS OF MICE AND MEN OFTEN GO ASTRAY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید