داستان آبیدیک

blacklist

blæklɪst


فارسی

1 عمومی:: فهرست سیاه، فهرست‌ اسامی‌ مجرمین‌ واشخاص‌ مورد سوء ظ‌ن‌، فهرست‌ سیاه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + BLACKLIST place sb on, put sb on | draw up PREP. on a/the ~ She was on the company's blacklist.

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code