دیکشنری
داستان آبیدیک
blighted
bla͡itɪd
فارسی
1
عمومی
::
ناكام، بادزده، زنگ زده، شپشه گرفته، بادخورده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BLESSED IS HE WHO
BLESSED IS HE WHO EXPECTS NOTHING, FOR HE SHALL NEVER BE DISAPPOINTED
BLESSED SACRAMENT
BLESSED SOUL
BLESSED THISTLE
BLESSEDNESS
BLESSING
BLESSING IN DISGUISE
BLESSINGS
BLEST
BLETHER
BLEU
BLEW
BLIGHT
BLIGHT ON THE LAND
BLIGHTED
BLIMP
BLIMP OUT
BLIND
BLIND A LLEY
BLIND ALLEY
BLIND ANALYSIS
BLIND AS A BAT
BLIND COAL
BLIND DATE
BLIND DIAGNOSIS
BLIND DRAINAGE
BLIND FOLD
BLIND GUT
BLIND HEARTED
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید