دیکشنری
داستان آبیدیک
blotch
blɑt͡ʃ
فارسی
1
عمومی
::
لكه، جوش چرك دار، دمل، دارای رنگ غیر، كورك، خال
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BLOOM SYNDROME
BLOOM’S TAXONOMY
BLOOMBERG
BLOOMER
BLOOMERS
BLOOMING
BLOOMY
BLOOPER
BLOSSOM
BLOSSOM FORTH
BLOSSOM INTO
BLOSSOM OUT
BLOT
BLOT ON THE LANDSCAPE
BLOT OUT
BLOTCH
BLOTTER
BLOTTING PAD
BLOTTING PAPER
BLOUSE
BLOW
BLOW A BUNDLE
BLOW A FUSE
BLOW A KISS
BLOW A TRUMPET
BLOW A WAY
BLOW AWAY
BLOW BALL
BLOW BITS
BLOW BRAINS OUT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید