دیکشنری
داستان آبیدیک
bode
bod
فارسی
1
عمومی
::
نشانه بودن (از)، پیشگویی كردن، دلالت، حاكی بودن از
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BOBBIN CORE
BOBBINET
BOBBLE
BOBBY
BOBBY PIN
BOBBY SOCKER
BOBBY SOCKS
BOBBY SOX
BOBBY SOXER
BOBSLED
BOBTAIL
BOBTAILED
BOBY MCCOY
BOCHNER’S THEOREM
BOCK
BODE
BODE FOR
BODEKHSHAN
BODEMENT
BODICE
BODIED
BODIES
BODIES OF WATER
BODILESS
BODILY
BODILY CONTACT
BODILY FUNCTIONS
BODILY PAIN
BODILY SYMMETRY
BODKIN
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید