دیکشنری
داستان آبیدیک
bodkin
bɑdkɪn
فارسی
1
عمومی
::
نوعی جوالدوز، نوعی جوالدوز، خنجر
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BOCK
BODE
BODE FOR
BODEKHSHAN
BODEMENT
BODICE
BODIED
BODIES
BODIES OF WATER
BODILESS
BODILY
BODILY CONTACT
BODILY FUNCTIONS
BODILY PAIN
BODILY SYMMETRY
BODKIN
BODLE
BODOHGA
BODY
BODY ACCEPTANCE AND EXPOSURE (BAE)
BODY ALIGNMENT
BODY BALL
BODY BLOW
BODY COMPOSITION
BODY CORPORATE
BODY DYSMORPHIC DISORDER
BODY ENGLISH
BODY FORMATION
BODY GRATITUDE
BODY GUARD
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید