داستان آبیدیک

booty

buti


فارسی

1 عمومی:: غنیمت، تاراج‌، غارت‌، غنیمت‌ جنگی‌، یغما، غارت

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. war VERB + BOOTY capture, carry off, seize, take | divide, share, split They divided the booty among the troops.

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code