AbiDic.com
  • دیکشنری

borne

bɔɹn


فارسی

1 عمومی:: تحمل‌ كرده‌ یاشده‌، اسم‌ مفعول‌ فعل‌ bear

شبکه مترجمین ایران


معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BORN AND BRED
BORN AND RAISED
BORN BLIND
BORN GLOBAL
BORN GLOBAL FIRMS
BORN IN LAWFUL WEDDI
BORN IN THE PURPLE
BORN ON THE WRONG SIDE OF THE BLANKET
BORN OUT OF WEDLOCK
BORN UNDER A LUCKY STAR
BORN UNDER AN UNLUCK
BORN WITH A SILVER SPOON
BORN WITH A SILVER SPOON IN MOUTH
BORN YESTERDAY
BORNA
BORNE
BORNEO
BORON
BORON NITRIDE
BOROSILICATE GLASS
BOROUGH
BORROW
BORROW FROM
BORROW ON INTEREST
BORROW PIT
BORROW TROUBLE
BORROWED
BORROWED PLUMES
BORROWER
BORROWER DEFAULT

پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی

نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.  
عبارت داخل کار را وارد کنید
Captcha Code
 
آبی دیکشنری
  • آبی دیکشنری
    • درباره آبی دیکشنری
    • استفاده از آبی دیکشنری
    • ورود به سیستم
    • تماس با آبی دیکشنری
  • لینک های دیگر
    • Disclaimer
    • ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
    • https://satraa.com/
    • ترجمه گوگل
    • دانلود مقاله
    • دارالترجمه رسمی روسی
    • دارالترجمه رسمی فرانسه
    • ترجمه فارسی به انگلیسی
    • دارالترجمه آلمانی
    • دارالترجمه ایتالیایی
کلیه حقوق مادی و معنوی آبی دیکشنری متعلق به سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است.
طراحی و ساخت از گروه دیجیتالی محیط