داستان آبیدیک

bra


فارسی

1 حسابداری و مالی:: حسابرسی ریسک تجاری

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: (brassiere=) پستان‌ بند، پستان بند

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. padded, strapless, underwired, uplift | maternity, nursing | sports VERB + BRA put on | take off | do up | undo, unhook BRA + NOUN strapCLOTHES

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code