دیکشنری
brachygraphy
bɹɑkigɹəfi
فارسی
1
عمومی
::
تندنویسی، مختصرنویسی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BRACE
BRACE AND BIT
BRACE FOR
BRACE UP
BRACED EXCAVATION
BRACED FRAME
BRACELET
BRACER
BRACHIAL
BRACHIOPOD
BRACHIUM
BRACHIUM OF INFERIOR COLLICULUS
BRACHIUM OF SUPERIOR COLLICULUS
BRACHYCEPHALY
BRACHYDACTYLY
BRACHYGRAPHY
BRACHYLOGY
BRACHYTHERAPY
BRACING
BRACING ELEMENT
BRACKEN
BRACKET
BRACKET LIGHT
BRACKETED
BRACKETING
BRACKISH
BRACKISH WATER
BRACT
BRACTEOLE
BRAD
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید