دیکشنری
داستان آبیدیک
brad
bɹæd
فارسی
1
عمومی
::
نوعی میخ كه از وسط پهنشدهبیاشد، میخ، میخ زیرپهن، میخ زیرپهن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BRACHYDACTYLY
BRACHYGRAPHY
BRACHYLOGY
BRACHYTHERAPY
BRACING
BRACING ELEMENT
BRACKEN
BRACKET
BRACKET LIGHT
BRACKETED
BRACKETING
BRACKISH
BRACKISH WATER
BRACT
BRACTEOLE
BRAD
BRADAWL
BRADYARTHRIA
BRADYCARDIA
BRADYLALIA
BRADYLEXIA
BRADYLOGIA
BRADYPHRENIA
BRADYPSYCHIC
BRADYSCOPE
BRAE
BRAG
BRAG ABOUT
BRAGG SPOT
BRAGG ZONE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید