دیکشنری
داستان آبیدیک
branchlet
bɹænt͡ʃlɪt
فارسی
1
عمومی
::
شاخهکوچک، تركه، شاخهكوچك، شاخچه
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BRANCH LINE
BRANCH OFF
BRANCH OPERATION
BRANCH OUT
BRANCH SALES MANAGER
BRANCHED OUT
BRANCHES
BRANCHIA
BRANCHIDAL
BRANCHING
BRANCHING LOGIC
BRANCHING PROGRAM
BRANCHING SCHEME
BRANCHLESS
BRANCHLESS BANKING
BRANCHLET
BRANCHPOINT
BRANCHY
BRAND
BRAND MESSAGING FRAMEWORK
BRAND ADVOCACY RATIO
BRAND AND BOUND
BRAND APPEAL
BRAND ASSOCIATION
BRAND ASSOCIATIONS
BRAND ATTACHMENT
BRAND ATTITUDE
BRAND AWARENESS
BRAND BENEVOLANCE
BRAND BUILDING
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید