دیکشنری
داستان آبیدیک
breakwind
bɹe͡ikwɪnd
فارسی
1
عمومی
::
باد ول كردن، تیز دادن، باد شكن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BREAKING AND ENTERING
BREAKING CAPACITY
BREAKING DATE
BREAKING DOWN
BREAKING FORCE
BREAKING LOAD
BREAKING PASTA
BREAKING POINT
BREAKING PROMISE
BREAKING TRADITION
BREAKNECK
BREAKPOINT
BREAKTHROUGH
BREAKUP
BREAKWATER
BREAKWIND
BREAM
BREAST
BREAST FEEDING
BREAST AUGMENTATION
BREAST BAND
BREAST BLISTER
BREAST BONE
BREAST CARE NURSE
BREAST CONSERVING SURGERY
BREAST FED INFANTS
BREAST FEEDING COUNSELLING
BREAST HEIGHT
BREAST HIGH AGE
BREAST MILK
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید