دیکشنری
داستان آبیدیک
bromide
bɹoma͡id
فارسی
1
عمومی
::
نمك الی یامعدنی اسید هیدروبرمیك، (ش) برمور
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BROKEN HOME
BROKEN MARRIAGE
BROKEN MONEY
BROKEN REED
BROKEN SLEEP
BROKEN WEATHER
BROKENHEARTED
BROKENLY
BROKER
BROKERAGE
BROKERAGE FEES
BROKERAGE HOUSES
BROKERING
BROKING
BROMHIDROSIS
BROMIDE
BRONCHIAL
BRONCHIAL ASPIRATES
BRONCHIAL ASTHMA
BRONCHIAL TUBE
BRONCHIOLE
BRONCHITIC
BRONCHITIS
BRONCHOCELE
BRONCHODILATORS
BRONCHOPULMONARY DYSPLASIA
BRONCHOTOMY
BRONCHUS
BRONCO
BRONZE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید