داستان آبیدیک

bypass


فارسی

1 عمومی:: گذرگاه‌، كنار گذاشتن‌، جنبی‌، کنارگذر، از راه‌ فرعی‌ رفتن‌، سبب‌ انشعاب‌ شدن‌، گذرگاه‌ فرعی‌، گذرگاه فرعی

شبکه مترجمین ایران

2 :: دور زدن

Use Microsoft.com domains to bypass Firewalls استفاده از دامنه های Microsoft.com برای دورزدن دیواره های آتش

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun QUANT. stretch That stretch of bypass will be finished by January. VERB + BYPASS build PREP. along a/the ~ speeding along the bypass | on a/the ~ the traffic on the bypass | round a/the ~ We drove round the bypass to the airport. | ~ around/round building a new bypass around the town

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code