دیکشنری
داستان آبیدیک
caliper
kælɪpəɹ
فارسی
1
عمومی
::
كولیس، نوعی پرگار كه برای اندازه گیری ضخامت یا
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CALIBRATION CURVE
CALIBRATION SET
CALIBRATOR
CALIBRE
CALICE BECKER
CALICES
CALICO
CALICO PRINTING
CALIFORNIA
CALIFORNIA PSYCHOLOGICAL INVENTORY
CALIFORNIA STATE LANDS COMMISSION
CALIFORNIA'S ENVIRONMENTAL QUALITY ACT
CALIGINOUS
CALIPASH
CALIPEE
CALIPER
CALIPER LOG
CALIPERS
CALIPH
CALIPHATE
CALISTHENIC
CALISTHENICS
CALIX
CALK
CALKER
CALKIN
CALL
CALL A HALT
CALL A HALT TO
CALL A MEETING
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید