دیکشنری
centricity
sentɹɪsɪti
فارسی
1
عمومی
::
مركزیت، وقوع درمركز
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CENTRALIZED SYSTEM
CENTRALIZER
CENTRALLY
CENTRATION
CENTRE
CENTRE BACK
CENTRE HALF
CENTRE LEFT
CENTRE OF GRAVITY
CENTRE PIN REEL
CENTRE RIGHT
CENTRIC
CENTRIC RING
CENTRICAL
CENTRICALLY
CENTRICITY
CENTRIFUGAL
CENTRIFUGAL CASTING
CENTRIFUGAL CHILLER
CENTRIFUGAL FORCE
CENTRIFUGATION
CENTRIFUGE
CENTRING
CENTRIOLE
CENTRIPETAL
CENTRIPETAL FORCE
CENTRISM
CENTRISTS
CENTROID
CENTROIDAL AXIS
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید